بسم الله.

همه ما از بعضی آدم های اطراف خودمون متنفریم. به دلایل مختلف حالمون از خودشون و کارهاشون به هم می خوره. دائم نقص ها و ایرادهاشون رو توی دل یا زیر لب غر می زنیم. حتی شاید همین زیر لب و توی دل ،‌ توهین یا تف و لعنت  هم !

ولی تا حالا برای چند نفرمون اتفاق افتاده که از خودمون و کارهای خودمون متنفر باشیم؟ عیوب و ضعف های باغچه مون رو پیدا کنیم و مثل پتک اونا رو تو سر خودمون بزنیم؟ یا حتی شاید بهمون(!) فحش بدیم و بد و بیراه بگیم. یا حتا تر (!) بلند بهمون توهین کنیم. داد بزنیم!

چرا همش میگم خودش. چرا هیچ وقت سراغ خودم نمیام ؟ مگه من چیم از اون کمتره؟!!

نمیدونم ولی ظاهرا رسمش اینه که از خودم شروع کنم و بیشتر به خودم مشغول باشم. بالاخره هرچی نباشه، تو اینجور مسائل، خودم مهمتر از بقیه هستم. چون اگه بنا بر اصلاح و رشد دادن دنیا هم باشه، اولین نفر اینجانب هستم.

***

پاورقی در پاورقی:

1- میدونم این کار یه کم ترسناکه ولی بنظرم ارزشش رو داره.

2- در اکثر موارد خرده شیشه های فرد (این شکل نوشتار صحیح است نه خورده شیشه . قابل توجه عزیزان) حدود چند کیلو بیشتر از مال اونی بوده که عیب هاشو می گفته.

3- اگه این عیبجویی علنی بشه و به گفتگوهای دوستانه، گروه های شبکه های اجتماعی، صفحات اینستا، چمیدونم هرکجا که به ذهنتون میرسه بیاد دیگه واقعا زشته. اونوقت دیگه یه جعبه دستمال کاغذی هم برای تمیزکاری کمه.!

4- البته و صدها البته همیشه باید نقد های خالصانه و منصفانه رو به افراد ذیربط انتقال داد. یادمون نره که بعد از پیشرفت خودمون در قبال پیشرفت جامعه هم مسئول هستیم. فقط بحث اینجاست که یه وقت یادمون نره که خودم» هایی هم وجود داره.

5- ترکیب حتاتر» از نوشته های بسیار زیبای آقای امیرخانی اقتباس شده است اما اسلوب بهمون فحش بدیم» کاملا بکر و از تراوشات این ذهن بیمار می باشد.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها